برسی سیاست های آل بویه در قبال خلفای عباسی و شیعیان

خاندان آل بویه که در قرن چهارم و پنجم هجری به‌عنوان یک حکومت شیعی در بغداد به قدرت رسیدند، تأثیرات عمیقی بر شرایط سیاسی و اجتماعی دوران خود داشتند. آل بویه توانستند با بهره‌گیری از مهارت‌های نظامی و سیاسی خود، مناطق وسیعی را تحت کنترل خود درآورند و نقش مهمی در تحولات سیاسی و مذهبی جهان اسلام ایفا کنند. این مقاله به بررسی نقش آل بویه در تضعیف خلافت عباسی و تقویت هویت شیعه می‌پردازد.حکومت آل بویه به سه مرحله تحکیم قدرت، اوج امپراتوری و افول تقسیم می‌شود. در مرحله اول، قدرت به سه پسر بویه منتقل شد و در مرحله دوم، عضدالدوله به اوج قدرت رسید. اما پس از مرگ او، اختلافات داخلی موجب تضعیف و سقوط این خاندان شد. باوجود این، آل بویه در مناطق مختلفی از جمله دیالمه و عراق حکمرانی مستقل داشتند و به دلیل موقعیت جغرافیایی و سیاسی خود، تأثیر زیادی بر تاریخ ایران گذاشتند.

در قرن چهارم هجری، خلافت عباسی به‌عنوان یک قدرت مرکزی در جهان اسلام شناخته می‌شد که نفوذ و اقتدار زیادی بر سرزمین‌های اسلامی داشت. بااین‌حال، این خلافت به‌تدریج با چالش‌های سیاسی، نظامی و مذهبی متعددی روبرو شد که قدرت و کنترل آن را به‌شدت تضعیف کرد. یکی از مهم‌ترین چالش‌ها، ظهور خاندان آل بویه بود که توانستند با استفاده از شرایط ناپایدار خلافت، به قدرت برسند و تأثیرات گسترده‌ای بر ساختار سیاسی و اجتماعی آن دوران بگذارند.

آل بویه، برخاسته از نواحی دیلم در شمال ایران، به‌تدریج توانستند با بهره‌گیری از مهارت‌های نظامی و سیاسی خود، مناطق وسیعی را تحت کنترل خود درآورند. آن‌ها به‌عنوان یک حکومت شیعی، در ابتدا با سیاست‌های محتاطانه و حفظ ظاهر تسنن، به‌تدریج قدرت خود را تثبیت کردند و سپس با اتخاذ سیاست‌های مستقل، نقش خلفای عباسی را به‌شدت محدود کردند. این دوران، شاهد کاهش چشمگیر نفوذ خلفای عباسی و افزایش نفوذ و قدرت امیران آل بویه بود.

سیاست های آل بویه درقبال خلفای عباسی:

یکی از مسائل مهم در دوران حکومت آل بویه، تعامل پیچیده آن‌ها با خلفای عباسی بود. خلفای عباسی به‌عنوان نماد مشروعیت دینی و سیاسی در جهان اسلام، همچنان دارای اهمیت بودند و آل بویه نیز به‌خوبی می‌دانستند که حفظ ظاهر خلافت عباسی می‌تواند به مشروعیت حکومت آن‌ها کمک کند. ازاین‌رو، آل بویه با اتخاذ سیاست‌های دوگانه، از یک سو تلاش کردند تا قدرت خلفای عباسی را محدود کنند و از سوی دیگر، از مشروعیت آن‌ها برای تقویت حکومت خود بهره‌برداری کنند.

آل بویه، با استفاده از تضعیف قدرت خلفای عباسی، توانستند به‌تدریج نفوذ خود را در دربار خلافت گسترش دهند. آن‌ها با نصب خلیفه‌های مطیع و کنترل فعالیت‌های آنان، سعی کردند تا قدرت دنیوی و معنوی خلفا را کاهش دهند و از خلافت به‌عنوان ابزاری برای مشروعیت‌بخشیدن به حکومت خود استفاده کنند. این تغییرات به‌گونه‌ای بود که پس از زوال آل بویه، خلفا هرگز به قدرت اولیه خود بازنگشتند و این رویداد به‌عنوان یک تغییر بنیادی در نظام خلافت تلقی ش

نتیجه‌گیری مقاله نشان می‌دهد که سیاست‌های آل بویه تأثیرات عمیقی بر ساختار سیاسی و مذهبی آن زمان داشته و موجب تغییرات بنیادی در نظام خلافت عباسی شده است. قدرت‌گیری حکومت شیعی آل بویه در ایران باعث تضعیف خلافت عباسی و کاهش اختیارات خلفا شد، به‌طوری‌که آل بویه از خلافت به‌عنوان ابزاری برای مشروعیت‌بخشیدن به حکومت خود استفاده کردند. این دوره به استقلال سیاسی ایران و فاصله‌گیری از سلطه عباسیان انجامید، هرچند که در نهایت آل بویه توسط سلجوقیان سرنگون شدند و خلافت عباسی هرگز به قدرت قبلی خود بازنگشت.

سیاست های مذهبی آل بویه

آل بویه با برگزاری مراسم‌های شیعه، توسعه اماکن مقدس و حمایت از علمای شیعه، به تقویت هویت شیعه پرداختند. این اقدامات اگرچه به تقویت تشیع کمک کرد؛ اما از سوی دیگر، تنش‌های مذهبی را نیز افزایش داد و منجر به درگیری‌های متعددی بین شیعیان و سنیان شد. باوجود این، آل بویه تلاش کردند تا با کنترل تعصبات مذهبی و جلوگیری از تحریکات اجتماعی، ثبات اجتماعی را حفظ کنن

یکی از اقدامات مهم آل بویه در تقویت هویت شیعه، برگزاری مراسم‌های مذهبی به‌ویژه در محرم و جشن غدیر خم بود. این مراسم‌ها به‌طور علنی برگزار می‌شد و به تقویت اعتقادات شیعیان کمک می‌کرد. همچنین توسعه اماکن مقدس شیعه مانند مساجد و حسینیه‌ها، نقش مهمی در ترویج فرهنگ و آیین‌های شیعه داشت.

یکی دیگر از مسائل مهم در دوران آل بویه، نحوه تعامل آن‌ها با دیگر گروه‌های شیعه و تلاش برای ایجاد تعادل مذهبی در مناطق تحت کنترل خود بود. آل بویه باوجود حمایت از تشیع، سیاست‌های تساهل‌گرایانه‌ای نیز اتخاذ کردند تا بتوانند ثبات و امنیت اجتماعی را حفظ کنند. این سیاست‌ها شامل حمایت از مراکز علمی و فرهنگی، جلوگیری از تحریکات مذهبی و تلاش برای کاهش تنش‌های مذهبی بود.

آل بویه، به‌عنوان یک سلسله شیعی، نقش مهمی در تقویت هویت شیعه در بغداد داشتند. آن‌ها مراسم‌های شیعه را به‌ویژه در محرم و جشن غدیر خم به‌طور علنی برگزار کردند و با توسعه اماکن مقدس شیعه، سعی در ترویج اعتقادات خود داشتند. این اقدامات در حالی صورت می‌گرفت که آل بویه بااحتیاط نسبت به اهل‌سنت و تلاش برای حفظ ثبات اجتماعی در بغداد عمل می‌کردند تا از درگیری‌های مذهبی جلوگیری شود.آل بویه، به‌عنوان یک حکومت شیعی، به‌طور خاص به تقویت تشیع اثنی‌عشری پرداختند. آن‌ها با حمایت از علمای اثنی‌عشری و فراهم‌کردن امکانات لازم برای آن‌ها، به توسعه و ترویج این مذهب کمک کردند. این حمایت‌ها شامل تأسیس مدارس دینی و مراکز علمی بود که به علمای اثنی‌عشری امکان می‌داد تا آرای فکری و فقهی خود را جمع‌آوری و منتشر کنند.در دوران حکومت آل بویه، تنش‌های مذهبی بین شیعه و سنی به دلیل رفتارهای افراطی و تعصبات مذهبی تشدید شد. تحریکات اجتماعی، مانند توهین به مقدسات و مناظرات مذهبی، به بروز درگیری‌ها و فتنه‌ها در مناطق شیعه‌نشین منجر شد. باوجود این، آل بویه تلاش کردند تا با کنترل تعصبات مذهبی و جلوگیری از تحریکات اجتماعی، ثبات اجتماعی را حفظ کنند.بغداد به‌عنوان مرکز خلافت عباسی و یکی از مهم‌ترین شهرهای جهان اسلام، دارای جمعیتی متنوع و پر از تنش‌های مذهبی بود. آل بویه با برگزاری مراسم‌های شیعه، توسعه اماکن مقدس و حمایت از علمای شیعه، به تقویت هویت شیعه پرداختند. این اقدامات اگرچه به تقویت تشیع کمک کرد؛ اما از سوی دیگر، تنش‌های مذهبی را نیز افزایش داد و منجر به درگیری‌های متعددی بین شیعیان و سنیان شد.یکی از چالش‌های عمده آل بویه، مدیریت تضادهای مذهبی بین شیعه و سنی بود. آن‌ها با اتخاذ سیاست‌های تساهل‌گرایانه و جلوگیری از تحریکات مذهبی، تلاش کردند

آل بویه با حمایت از علمای شیعه و فراهم‌کردن امکانات لازم برای آن‌ها، به رشد و توسعه علوم دینی و فقهی شیعه کمک کردند. این حمایت‌ها شامل تأسیس مدارس دینی، کتابخانه‌ها و مراکز علمی بود که به علمای شیعه امکان می‌داد تا آرای فکری و فقهی خود را جمع‌آوری و منتشر کنند.

دلیل واقعی حمله متفقین در شهریور ۱۳۲۰ به ایران چه بود؟

در محافل عمومی ایران در باره حمله متفقین در جنگ جهانی دوم به ایران مباحث مختلفی مطرح میشود که از جمله اینکه رضا شاه از آلمان نازی و متفقین حمایت میکرد(که در این مطلب قصد نداریم به این مساله بپردازیم و در مطالب آینده بطور جداگانه حضور آلمانی ها در ایران و حمایت یا عدم حمایت رضا شاه از هیتلر را مورد برسی قرار خواهیم داد) و مورد دومی که بسیار مطرح میشود کمک سانی به جبهه استالینگراد است که به نظر میرسد که این فرضیه نیز دارای کژتابی هایی است و در این مطلب در صدد نقد این نوشته و دلیل واقعی حمله متفقین به ایران خواهیم بود.

نکته نخستی که باید در نقد این نظریه که ایران تنها راه کمک رسانی به استالینگراد و پل پیروزی متفقین بوده است باید گفت که بدیهی است که ایران با توجه به وجود راه آهن شرق به غرب یکی از بهترین مسیرها برای کمک رسانی به استالینگراد بوده است اما تنها مسیر نبوده است و راه های دیگری نیز وجود داشته است که بعضی از این خطوط قابل استفاده بوده است و بعضی از خطوط نیز توسط آلمان ها مسدود شده بوده است از جمله:

خطوط ارتباطی دریای سیاه به موسکو

راه ارتباطی دریای سیاه وبه موسکو از اولین امکاناتی بوده است که مورد بحث قرار گرفته است ولی از ابتدا متفقین اهمیت ناچیزی برای این خطوط قائل شدند زیرا از یک سو ترکیه نزدیک خطوط جبهه جنگ قرار داشت و از سوی دیگر ترکیه به خاطر حفظ بی طرفی دو بندر داردال و بوسفور را محاصره کرده بود و کوچکترین اقدامی برای استفاده از این دو بندر با مقاومت ارتش ترکیه مواجه میشد،مضافا ارتش آلمان بلغارستان را که مناطق سوق الجیشی آن مشرف  مسلط به خاک ترکیه بود اشغال کرده بود و به ای خاطر راه ارتباطی می توانست مورد حمله هوایی متفقین قرار بگیر و  به این ترتیب مانع از انتقال تجهیزات متفقین شود.

راه موراسنگ به موسکو

مورماسنگ بندری در منتهی الیه شمال غربی شوروی قرار گرفته هرچند بندر مورماسنگ نزدیک ترین راه دریایی به انگلیس است ولی استفاده کامل از آن مقدور نبود زیرا آلمانیها راه آهن مورمانسگ به لنینگرراد و موسکو را کاملا قطع کرده بودند و علاوه بر این دریای سیاه در کنترل کامل کشتی های آلمانی قرار داشت و می توانست مشکلات زیادی برای حرکت کشتی های متفقین ایجاد کند.

راه ارخانگلسک به موسکو

ارخانگلسک بندری است در واقع در شمال اتحاد جماهیر شوروی و متصل به دریای سفید.با وجود اینکه راه آهن بندر ارخانگلسک به موسکو تقریبا خالی از خطر بود ولی خود بندر و دریای مشر به آن بیشتر اوقات سال بعلت یخبندان غیر قابل استفاده بود و استفاده از این بندر فقط در فصل تابستان امکان پذیر بود،علاوه بر این چون کشتی ها و زیر دریایی های آلمان در دریای شمال حرکت کشتی های دشمن را تحت نظر داشتند کشتیهای متفقین در این مناطق با خطر نابودی مواجه بود.

راه ولادی وستک به موسکو

ولادی وستک نیز بندری است که در شرق شوروی و مشرف به اقیانوس آرا قرار گرفته است و نزدیک ترین راه دریایی شوروی به سواحل غربی ایالات متحده آمریکا می باشد این بندر را خط آهنی به طول ۱۲۶۰ کیلومتر پس از عبور از سراتاسر منطقه سیبری به موسکو وصل یکند،بعد مسافت و مهمتر مجاور بودن آن با خاک ژاپن مشکلاتی را در حل و نقل محصولات ایجاد میکرد با این وجود بیشتر تجهیزات از این راه در اختیار روسها قرار گرفت

راه خلیج فارس جلفا موسکو

خطرات بی شمار و مشکلات عدیده ای که مانع از انتقال سریع تجهیزات نظامی متفقین به شوروی میشد باعث گردید تا متفقین به فکر پیدا کردن راهی باشند که بتوانند سری تر و با حجم و میزان مورد احتیاج شوروی ها به آنها کمک برسانند،راه ایران دارای امتیازای ویژه ای بود که سایر راها فاقد این امتیازات بود راه ایران چه از نظر مسافت چه از نظر امنیت نسبت به سایر راه ها کوتاه تر و امن تر بود و استفاده از راهای ایران در هر چهار فصل سال امکان پذیر بود،ضن اینکه بخاطر دور بودن ایران و خاور دور از فرودگاهای آلمان متفقین می توانستند تجهیزات نظامی خود را به روسا در مرزهای شمالی ایران استفاده کنند.

البته باید توجه داشته باشیم هرچند که متفقین و انگلیسی ها بیشترین استفاده را از خطوط ارتباطی ایران بردند ولی این ادعا که ایران تنها عامل پیروزی متفقین بر فاشیسم بوده اس به دور از واقعیت است زیرا از مجموع 86117499 تن محصولات نظامی متفقین اعم از فشنگ و تفقنگ و تانک و هواپیما که در طول چهار سال و نیم به شوروی تحویل داده شد تنها 4159117 تن از طریق خلیج فارس به جلفا حمل شد و بقیه از خطوط دیگر به روسیه رسید.

مورد دیگر بعضی از نویسندگان ایرانی که از ایران بعنوان پل پیروزی متفقین یاد می کنند نسبت به شجاعت و جانفشانی های مردم و سربازان روسی صحه میگذارند در این جنگ قریب به ۲۰تا ۴۰ میلیون نفر از مردم روسیه جان باختند.

ضرورت تامین امنیت حوزه های نفتی

ضرورتی ندارد که گفته شود نفت ایران عامل مهمی در بکار انداختن ماشین جنگی نیروی دریایی انگلیس در دو جنگ جهانی به شمار می رفته،نیروی های نظامی متفقین که در خاورمیانه و نزدیک آفریقا مستقر بودند فقط به نفت ایران و عراق متکی بودند در صورتی که دولتهای متحدین موفق به تصرف چاهای نفت ایران می شدند ضمن تامین یازهای نفتی خود متفقین را از این منبع اصلی نفت در خاورمیانه محرو می ساختند،ارسال تجهیزات نظامی آمریکا و انگلیس از راه ایران به شوروی بدون در اختیار اشتن منابع نفتی ایران غیر ممکن بود.با توجه به خطر انفجار حوزه های نفتی ایران توسط ایرانی ها و جاسوسان آلمانی و دس یابی احتمالی آلمان ها به این مناطق پس از پیروزی بر شوروی حفاظت از مناطق نفتی جنوب ایران توسط انگلیسیها کاملا ضوری تلقی میشد با توجه به این که دولت انگلیس به مدارکی دست یافته بود که ارتش آلمان قصد تسخیر مناطق نفتی ایران را دارد.

واقع امر این است که از اوایل آبان ۱۳۱۸(۱۳۳۹) ستاد مشترک ارتش آلمان گروهی را برای پیدا کردن راهی به منظور اشغال حوزه های نفتی شرکت ایران و انگلیس یا خرابکاری پالایشگاه آبادان مامور کرد این گروه پس از دو ماه تحقیق و مطالعه برنامه ای را در اختیار ستاد مشتر ارتش آلمان قرار داده بود،پس از قابل اجرا تشخیص داده شدن برنامه دستور اجرای آن توسط هیتلر صادر شده بود،اما به علت توقف هجوم ارتش آلمان به قفقاز در اواخر تابستان ۱۳۲۰ آلمانیها از نقشه خود صرف نظر کرده بودندُبه هر حال انگلیسیها از نقشه آلمان مطلع شده بودند و مجبور بودند برای جلوگیری از اجرای نقشه های آلمانها دست به اقدام موثری بزنند. 

تصویر اشغال نظامی همدان توسط نیروهای متفقین

تصویر کنفرانس تهران با حضور استالین روزولت و چرچیل بعد از تسخیر تهران توسط متفقین

--------------

منبع بیشتر نوشته های این مطلب به جز دو پاراگراف اول از کتاب تاریخ روابط خارجی ایران ۱۳۲۰-۱۳۵۷ نوشته دکتر علیرضا ازغندی استاد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی در اینجا قرار داده شده است.

دانلود کتاب "شاه اسماعیل، صفوی مرشد سرخ کلاهان"

در این کتاب زندگی شاه اسماعیل اول در مجموعه ای از تحرکات، نبردها، خونریزی ها، ضعف ها، قدرت ها، پیروزی ها و شکست های خود با در نظر داشتن عوامل و زمینه های اجتماعی و سیاسی ایران بررسی شده است و شیوه آن پی گیری در یافتن و ترکیب کردن و منعکس ساختن پدیده های قانونمندیس که برآمدن و استیلای سلسله صفویه را موجب شد و پرداختن به سرشت و سرگذشت شاه اسماعیل، به عنوان بنیان گذار پادشاهی در این سلسله هم به این بهانه است.

مروری بر کتاب:

اسماعیل، تنها یک سال بود که به همراه هفت مرید و صوفی فدایی خود از روستای لاهیجان خارج شده و برای رسیدن به حکومت آرمانی خود به سوی تبریز حرکت می‌کرد. ۱۴ سال بیشتر نداشت که با دیدن رؤیایی تصمیم به قیامی مذهبی-تصوفی گرفت. در کتاب عالم آرای صفوی آمده است: «... دید جمعی آمدند و پسری در حدود سن ۱۴ سالگی بود، جوان سرخ موی، سفید روی، میش چشمی و تاج سرخ در سر او و او را آوردند آن جوان سلام داده دست بر سینه نهاده ایستاد. آن شهریار گفت:‌ ای اسماعیل حال وقت آن شد که خروج کنی. گفت: امر از آن حضرت است. آن شهریار فرمود: پیش بیا، پیش آمده کمرش را گرفته، سه مرتبه کند و او را بر زمین گذاشت و کمرش را با دست مبارک بست و تاج را بر سرش گذاشت و... شمشیری آن حضرت طلبید از ملازمان خود و به دست مبارک خود بر کمرش بست و گفت: برو که تو را رخصت است.» 

قیام اسماعیل به همراه مریدان و پیروان آنان بر اساس همین رویا شکل گرفت و به بزرگ‌ترین قیام شیعیان در ایران تبدیل شد. در آن زمان کشور ایران کشوری مسلمان و سنی‌نشین بود؛ و شیعیان از بیم جان به انزوا فرو رفته بودند و در اینگونه جامعه‌ای همراه ساختن مردم با عقاید شیعه اثنی‌عشری کاری بس دشوار بود؛ به گفته حمدالله مستوفی در نزههالقلوب، شیعیان ایران در آن زمان محدود به شهرهای قم، سبزوار، کاشان، اردستان، شهرری و روستاهای ساوه می‌شدند. تاریخ همواره مبین این بوده است که قیام اقلیت برای پیروزی دست به خشونت و خونریزی می‌زند. اسماعیل جوان و پیروان او هم از این امر مستثنی نبودند. با اعلام خروج اسماعیل به نام ائمه‌اطهار برخی ایلات که به تشیع رغبت و علاقه‌ای داشتند، بدون خشونت به او پیوستند و همین حضور و افزایش ناگهانی که حامیان را تا مرز ۳ هزار نفر رسانده بود، امکان خشونت صوفیان صفوی را دو چندان کرد.

برای دانلود کتاب کلیک کنید

سفر سوم ناصر الدین شاه به فرنگ،میرزا ملکم خان دادن امتیاز بخت آزمایی در ایران به انگلیس!

ناصر الدین شاه برای تامین هزینه سفر سوش به اروپا مبلغ چهل هزار لیره از جورج رویتر فرزند بارون دورویتر قرض کرد و به اتفاق امین السلطان و عده ای در حدود پنجه نفر از طریق قفقاز عازم اروپا کردید،وی در کشورهای عرض راه توقف زیادی نکرد و یک سره به لندن رفت و در آنجا مورد استقبال زمامداران انگلیس قرار گرفت،پرنس آف ویلز ولیعهد و لرد سالزبری نخست وزیر و سایر رجال انگلیس ضیافتهای متعددی به افتخار پادشاه ایران دادند و ملکه ویکتوریا نیز چندین بار وی را ملاقات کرد و مذاکره کرد.در این ضیافت ها نطق های مفصلی درباره دوستی و یگانگی ایران و انگلیس ایراد شد که به وسیله میرزا ملکم خان ناظم الدوله وزیر مختار ایران به فارسی ترجمه می گردید.تصویر سمت چپ متعلق به میرزا ملکم خان ناظم الدوله نخستین روزنامه نگار ایرانی است.

میرزا ملکم خان توانست با تقدی هدایایی به شاه و بعضی از همراهان که در اسکاتلند به سر می برد توانست امتیاز بخت آزمایی در ایران را به اسم یکی از اعضای محلی سفارت ایران در لندن بگیرد و آنرا بلافاصله به مبلغ چهل هزار لیره به یک شرکت انگیسی بنام شرکت سرمایه گذاری در ایران بفروشد،این امر با دخالت امین السلطان و برخی از رجال که با ملکم خان میانه ای نداشتند قرار گرفت و بعضی از علمای دینی هم به عنوان اینکه بخت آزمایی نوعی قمار است و بر خلاف شرع است با آنها همصدا شدند و زمزمه مخالفت از هر سو برخواست.تصویر رو به رو متعلق به امین السلطان صدراعظم ناصر الدین شاه مظفرالدین شاه و محمد علی شاه است که بعدا در جلوی مجلس شورای ملی به طرف وی تیر اندازی میشود و جان خود را از دست میدهد.

ناصرالدین شاه در مراجعت به ایران از نمایشگاه جهانی پاریس که به مناسبت یک صدمین سال انقلاب کبیر فرانسه برپا شده بود بازدید کرد  و سپس از راه آلمان و روسیه به ایران برگشت،ناصر الدین شاه بعد از بازگشت به ایران میرزا ملکم را از سفارت معزول و امتیاز را ملغی نمود،میرزا ملکم خان از مراجعت به ایران استنکاف کرد و علیرغم شاه و امین السلطان با آزادی خواهان و مخالفان سیستم استبدادی همدست شد و آغاز به انتشار روزنامه ای بنام قانون در لندن کرد و در هر شماره از آن شمه ای از مظالم و مضار رژیم استبدادی و وضع اسفناک ملت ایران را تشریح می مود و به طرق مختلف و مخفی آن را به داخل ایران می فرستاد.

تصویر ن‍اص‍رال‍دین‌ ش‍اه‌ و امین‌ال‍س‍ل‍طان‌ در خ‍ان‍ه‌ ل‍رد س‍الیس‍ب‍وری‌

تصویر کالسکه ناصرالدین شاه در بازگشت از به انگلیس در فرانسه در سال ۱۸۸۹ که در بازدید از کارخانه ای گرفته شد.

----------

منبع؛بیشتر متون این نوشته از کتاب تاریخ روابط خارجی ایران نوشته زنده یاد عبدالرضا هوشنگ مهدوی اقتباص شده است.

ماجرای قتل سفیر روسیه در ایران

الکساندر سرگوییویپ گریبایدوف دیپلومات نمایش نامه نویس و شاعر و آهنگساز د زمان روسیه تزاری بود،وی تدوین عهدنامه ترکمنچای را بر عده داشت.
از فعالیت های وی ضبط نسخه خطی کتابخانه شیخ صفی الدین اردبیلی و انتقال آن به روسیه بود،بعد از عهدنامه ترکمنچای وی بعنوان سفیر روسیه در ایران انتخاب شد.
گریبایدوفمردی تحصیل کرده بود و در رشته ای ادبیات حقوق و علوم تحصیل کرده بد ولی در عرض راه تهران رفتار ناشایستی با ایرانیان داشت و خود را سفیر کشور غالب معرفی میکرد و به ایرانیان توهین مینمود.
گریبایدوف در ۶ ژانویه ۱۸۲۹ وارد تهران شد و هایایی را که از طرف تزار روسیه به همراه آوده بود به فتحعلی شاه تقدیم کرد.

اما وی در تهران نیز از رفتار های ناشایستش دست برداشت و در ابتدا میرزا یعقوب ارمنی خزانه دار و مباشر فتحعلی شاه را که متجاوز از ۴۰هزار تون پول و جواهر دزدیده و به سفارت روسیه پناهنده شده بود تحت حمایت خود قرار داد و از تحویل او به مقامات ایرانی خوداری کرد و از دولت ایران در خواست کرد که زنان گرجی و ارمنی مقیم تهران را به سفارت روسیه تسلیم نماید تا مایل شود کدامشان تمایل به بازگشت به وطن خود را دارند.اما به دلیل اینکه این زنها مدتها بود در ایران ازدواج کرده بودند و صاحب فرزند شده بودند تمایلی به این کار نداشتند.
گریبایدوفدستور داد که نوکراش به زور وارد خانه آصف الدوله(تصویر سمت چپ) صدر اعظم و داماد فتحعلی شاه شده و دو زن گرجی را که مدتها بد به قید زناشویی در ایران به سر می بردند بیرون بکشد و به سفارت ببرند،این کار باعث تحریک احساسات مذهبی مرد ایران شد و مردم دکان ها و بازار را بستند و به رهبری میرزا مسیح استرآبادی مجتهد به سوی سفارت روسیه روانه شدند،کوشش و اقدامات دولت ایران برای ایجاد آرامش و متفرق کردن جمعیت ۴-۵ هزار نفری از مردم خشمگین به جایی نرسید و در ۱۱فوریه ۱۲۰۹مردم خشمگین به سفارت روسیه حمله کردند که در ابتدا قزاق ها با تیر اندازی چند تن از مهاجمان را کشتند ولی قادر به مقاومت در برابر آنها نبودند و گریبایدوف در سن ۳۴ سالگی و ۳۷تن از همرماهان وی را به قتل رسادند و سفارت را غارت کردند در این یان فقط دبیر اول سفارت بنام مالتسف که پنهان شده بود جان سالم به در برد.

بعد از قتل گریبایدوف میرزا مسیح استرآبادی(تصویر ست چپ) به مدت ۱۸ سال به عتبات تعبید شد و جسد گریبایدوف برای خاک سپاری به تفلیس منتقل شد و عباس میرزا نیز به همراه الماس ۸۸ قیراتی که نادر شاه با خود از هند آورده بود بری دلجوی تزار روسیه و ژنرال پاسکیویچ که گریبایدوف خواهر زاده وی بود عازم روسیه شد،در آن زمان امپراطوری روسیه در منطقه بالکان با عثمانی درگیری داشت لذا از پیگیری این مساله خوداری کرد،زیرا در صورت اتحاد ایران و عثمانی ممکن بود به ضرر روسیه تمام شود.

----------

منبع؛بیشتر متون این نوشته از کتاب تاریخ روابط خارجی ایران نوشته زنده یاد عبدالرضا هوشنگ مهدوی اقتباص شده است.

سرگذشت شاه اسماعیل صفوی

شاه اسماعیل از جانب پدر نواده شیخ صفی الدین اردبیلی روحانی و صوفی بزرگ و از جانب مادری به ازون حسن آق قوینلو بود،پدرش شیخ حیدر رهبر شیعیان در سال ۱۴۴۸بدستور سلطان یعقوب آق قوینلو و به دست فرخ یسار پادشاه محلی شیروان کشته شد،چون خواهر زاده سلطان یعقوب بود از ریختن خون وی و برادرانش صرف نظر کرد و آنان را به استخر فارس تبعید نود.

در نتیجه هرج و مرجی که در نتیجه مرگ سلطان یعقوب به وجود آمد از تبعیدگاه خود به گیلان و از آنجا به لاهیجان رفت،و از آنجا به اردبیل و به مقره جدش شیخ صفی الدین رفت در این زمان شاه اسماعیل پنج سال داشت و ابتکار عمل بدست سلطانعلی برادر بزرگش بود،حاکم اردبیل از وجود آنها بیمناک شد و شاه اسماعیل را از شهر اخراج کرد،سلطان علی برادرش را به یکی از دوستان صمیمی خودش بنام کارکیا میرزا علی سپرد و خود عازم تبریز شد ولی در تبریز به قتل رسید،در این میان شاه اسماعیل در گیلان تحت آموزش شخصی بنام شمس الدین لاهیجی قرار گرفت و شاه اسماعیل از وی شاهنامه قرآن عربی یاد گرفت،شاه اسماعیل که در این موقع سیزده سال دشت با مساعدت نه قبیله ترک تبار از جمله استاجلو،شاملو،تکه لو،روملو،وارساق،ذوالقدر،افشار قاجار و صوفیان قره باغ در تابستان ۱۵۰۰ در شهر ارجوان دعوی استقلال کرد.

با شنیده شدن آوازه وی پیروان بیشتری به دورش جمع شدند و در بهار ۱۵۰۱ فرخ یسار حاکم شیروان را در نزدیکی قریه گلستان شکست داد و به قصاص خون پدرش وی را به قتل رساند.

در ۱۵۰۲ نبردی بین الوند بیگ آق قیونلو حاکم آذربایجان که از سوی عثمانی ها حمایت میشد و شاه اسماعیل در گرفت که منجر به شکست الوند بیگ و پناهنده شدن وی به عثمانی شد،بعد از این شکست وی وارد تبریز شد و تاجگذاری کرد،در ۱۵۰۳ الوند بیگ با کمک عثمانی ها به شاه اسماعیل حمله کرد و در همدن از وی شکست خورد،بعد از این شکست شاه اسماعیل اصفهان و عراق وفارس را تسخیر کرد و تا ۱۵۰۶ یزد کرمان کاشان و سمنان و استر آباد را تصرف نمود،در ۱۵۰۷اماکن مقدسه کربلا و نجف را ضمیمه خاک ایران کرد و در ۱۵۰۹ بغداد را تصرف کرد.در ۱۵۱۰ میلادی که شاه اسماعیل مشغول نبرد در ازبکستان بود سلطان مرداد بغداد را تسخیر کرد،در ۱۵۱۳شاه اسماعیل دوباره به بغداد لشگر کشی کرد و این شهر را تسخیر کرد.

وی در طول ۱۳سال توانست تمامیت ارضی ایران را به آن باز گرداند،یکی از دشمنان شاه اسماعیل شیبیک خان حاکم سنی مذهب مشهد بود که شیعیان را بسیار مورد اذیت و آزار قرار میداد و هنگام لشگر کشی شاه اسماعیل به شیروان به کرمان لشگر کشی و آنجا را غارت کرد،شاه اسماعیل در ابتدا خواست توسط نامه نگاری شبیک خان را به ترک دشمنی دعوت کند ولی خان ازبک جواب نامه های وی را با دشنام میداد،در ۱۵۱۰شاه اسماعیل به خراسان لشگر کشی کرد و بیرون از شهر برای شبیک خان یک دام فتح کرد و وی را کشت و سراسر خراسان و هرات و قندهار تا رود جیهون به دست شاه اسماعیل افتاد،پس از شیبیک خان پسرش محمد تیمور سلطان در سمرقند تاجگذاری کرد و با ارسال نامه هایی از شاه اسماعیل دلجویی کرد که با استقبال شاه اسماعیل مواجه شد.

با جلوس بایزید دوم روابط ایران و عثمانی دارای تنش هی بسیاری شد،مثلا با یزید از شاه اسماعیل میخواست که سنی مذهبان را تحت فشار نگذارد ولی وی دست به شدت عمل علیه سنی مذهبان میزد،در مقابل عثمانی ها نیز سد راه مسافران شیعه میشدند و همچنین شاه اسماعیل مریدان خود را علیه عثمانی ها تحریک میکرد،با جلوس سلطان سلیم وی در آغاز سلطنت اقدام به کشتار برادران خود کرد،ولی یکی از برادرانش به اسم مراد از دست وی گریخت و به ایران پناهنده شد،شاه اسماعیل در ابتدا شاهزاده مزبور را مورد محبت قرار داد و حکمرانی قسمتی از فارس را به وی بخشید اما پس از اینکه متوجه شده مراد قصد مسموم کردنش را داشته،مراد و فرزندانش را کشت و اجساد آنها را به عثمانی ها استرداد داد.

سلطان سلیم به دلیل حملاتی که شاه اسماعیل به خاک عثمانی داشت،شهرهای قره حصار و ملاطیه را تصرف کرد و سلیم نیز دست به قتل عام شیعیان عثمانی زد و اعلام کرد که قتل یک شیعه بیش از قتل هفتاد کافر حربی و مسیحی ثواب دارد.

سلیم در ۱۵۱۴با سپاهی عظیم عازم جنگ با ایران شد و در عرض راه نامه ای برای عبیدالله خان ازبک فرستاد و اورا تشویق کرد که به احترام خون عمویش شیبیک خان قیام کند،اون نیز از سمت شرق حمله کرد،در این میان سلیم نیز با ۴۰ هزار سرباز به سمت تبریز عذیمت کرد و در جلگه چالدران در نزیک خوی جنگی بین سپاه ۲۷ هزار نفری شاه اسماعیل و سلیم درگرفت،در این جنگ با وجود اینکه ارتش عثمانی به توپ و تفنگ های آتش زا مجهز بود و ارتش ایران به شمشیر مجهز بود رشادت های فراوانی که از سوی ایرانیان صورت گرفت سپاه ایران شست خورد و شهیدان فراوانی را داد،بعد از فتح تبریز قشون عثمانی اقدام به غرت شهر و خزائن و حرمسرای شاه اسماعیل کرد و سپس بخاطر شورش در سپاهش به عثمانی مراجعت کرد و در راه نخجوان ایروان و قارص و ارزروم را تصرف کرد.

همزمان با جنگ های ایران و عثمانی پرتقالی ها به جزیره هرمز مسلط شدند،در این زمان قراردادی بین ایران و پرتقال منعقد شد که پرتقال متعهد شد به ایران در حفظ امنیت خلیج فارس یاری برساند و سلاح های آتشین به ایران بدهد و ایران از هرمز چشم بپوشد.

در میان اسیران جنگی بهروزه خانم همسر مورد علاقه شاه اسماعیل نیز وجود داشت که این مساله شاه اسماعیل را بسیار ناراحت کرده بود و شاه بارها تقاضای استرداد بهروزه خانم را داد که بی نتیجه در آمد به دستور سلیم بهروزه خانم را به ازدواج قاضی عسگر آناتولی در آوردند،بهروزه خانم بعدها در استانبول شورشی را راه انداخت و در نهایت عثمانی ها مجبور به آزاد کردن وی شدند.

در ده سال پایانی عمرش شاه اسماعیل تلاش های زیادی در راستای اتحاد با کشورهای اروپایی از جمله اسپانیا و پرتقال علیه عثمانی و دفع حملات عثمانی کرد،وی در ۱۵۲۴ در اثر بیماری سل درگذشت.

در دوران وی رشد اقتصادی ایران نسبت به سایر کشورها بسیار بیشتر بود و یک ریال ایرانی معادل ده پوند انگلیس بود.

-----

منبع:بسیاری از نوشته های این متن از کتاب تاریخ روابط خارجی ایران نوشته زنده یاد عبدالرضا هوشنگ مهدوی استاد فقید دانشگاه تهران اقتصاص شده است.