ماجرای شب دشنه‌های بلند چه بود؟

آدولف هیتلر پس از رسیدن به ریاست حزب نازی، در سال ۱۹۲۱ گروه شبه‌نظامی اس‌آ را برای سرکوب مخالفان حزب ایجاد کرد. این گروه تحت فرماندهی ارنست روهم که تجربه جنگ جهانی اول را داشت، به‌سرعت رشد کرد و تا اوایل دهه ۱۹۳۰ به ۲.۳ میلیون عضو رسید. ارنست روهم نقش مهمی در این رشد ایفا کرد. اما با تأسیس Schutzstaffel (اس‌اس) توسط هیتلر در سال ۱۹۲۵، اس‌آ با رقیبی جدی مواجه شد که به‌عنوان گارد شخصی و پلیس حزب عمل می‌کرد و وفاداری بیشتری به هیتلر داشت. روهم در سال ۱۹۲۵ از حزب خارج شد، درحالی‌که اس‌آ به رشد خود ادامه داد و تا سال ۱۹۲۹ به ۱۰۰ هزار عضو رسید. نهایتاً، هیتلر برای حفظ قدرت خود و جلب حمایت ارتش، تصمیم به حذف روهم و دیگر اعضای اس‌آ گرفت.

تصویر ارنست روهم و آدولف هیتلر


تنش‌ها و سرکوب
پس از سال ۱۹۳۳، هیتلر به دنبال افزایش ارتش آلمان بود و پیشنهاد ادغام اس‌آ با ارتش را که از سوی روهم مطرح شده بود، رد کرد؛ زیرا نگران تبدیل‌شدن ارتش به نمونه‌ای از ارتش سرخ شوروی بود. در این زمان، تنش‌هایی بین اعضای اس‌آ و اس‌اس به وجود آمد و هیتلر تحت‌فشار مشاورانش قرار گرفت تا ارنست روهم را از قدرت برکنار کند. در نهایت، با تکرار هشدارها درباره تهدید روهم، هیتلر به‌تدریج رویکردی متفاوت نسبت به او اتخاذ کرد.
کودتایی که هرگز اتفاق نیفتاد
در تلاش برای تثبیت قدرت خود، هیتلر به سرکوب سازمان اس‌آ به رهبری ارنست روهم پرداخت. این اقدام که به "شب دشنه‌های بلند" معروف شد، از ۲۹ ژوئن تا ۱ ژوئیه ۱۹۳۴ انجام شد و به دنبال شایعاتی مبنی بر توطئه اس‌آ برای کودتا و دریافت پول از فرانسه صورت گرفت. هیتلر با حمایت اس‌اس و گشتاپو، به سرکوب اعضای اس‌آ پرداخت و این عملیات به‌عنوان یک اقدام ضروری برای حفظ قدرت نازی‌ها تلقی شد.
دستگیری و اعدام‌ها
در این عملیات، هیتلر به مونیخ پرواز کرد و به مقر اس‌آ حمله شد و دستگیری روهم و دیگر فرماندهان اس‌آ آغاز شد. هیتلر با ترس از وجود نگهبانان مسلح در محل مواجه بود و در نهایت با دستگیری روهم، دستور ادامه دستگیری‌ها در برلین را صادر کرد. در اول ژوئیه، به روهم یک تپانچه پیشنهاد شد تا خود را بکشد؛ اما او امتناع کرد. با دستور هیتلر، تئودور آیکه و میشل لیپرت با شلیک به ارنست روهم، او را به قتل رساندند. آیکه بعدها به‌عنوان مسئول اردوگاه کار اجباری داخائو شناخته شد.
پس از دستگیری رهبران، هیتلر دستور اعدام ۷۷ توطئه‌گر را صادر کرد و برای جلوگیری از انتقام‌جویی، نیروهای نظامی و پلیس را به حالت آماده‌باش درآورد. این اقدامات به پاک‌سازی سریع و مؤثر اس‌آ منجر شد و نشان‌دهنده قدرت و کنترل هیتلر بر اوضاع در آن زمان است. پاک‌سازی‌های هیتلر برای حذف رقبای سیاسی و تهدیدات قدرتش ادامه یافت و ۴۷۸ نفر به طور ناگهانی و بدون هشدار کشته شدند. این کشتارها شامل سیاستمداران غیر نازی نیز بود و بسیاری از مرگ‌ها به‌عنوان خودکشی گزارش شدند. برخی از افراد موفق به فرار شدند، مانند گوتفرید ترویرانوس که به بریتانیا پناه برد.
پیامدها و واکنش‌ها
حمله به اس‌آ به‌عنوان اقدامی ضروری برای کنترل یک گروه تبهکار توسط مردم تلقی شد و هیتلر آن را به‌عنوان راهی برای جلوگیری از یک جنگ داخلی خونین‌تر توجیه کرد. او با تأکید بر مسئولیت خود در حفظ نظم و امنیت آلمان، پاک‌سازی را ضروری دانست و اعلام کرد که هرگونه تهدیدی علیه دولت با مجازات شدید مواجه خواهد شد. این رویداد نشان‌دهنده قدرت فزاینده حزب نازی و توجیهات هیتلر برای اقداماتش در راستای حفظ کنترل بر کشور بود. در خلوت، هیتلر اعتراف کرد که "جدایی از رفقایی که سال‌ها با من جنگیدند برای من بسیار سخت بوده است. " در نهایت با امضای هیتلر، یک اقدام نهایی برای قانونی کردن پاک‌سازی صورت گرفت. متن قانون این‌طور بود: "اقدامات انجام شده در تاریخ ۳۰ ژوئن برای سرکوب حملات خائنانه به ملت ما، یک عمل قانونی دفاع از خود است".
پس از شب دشنه‌های بلند، اس‌آ به سازمانی برای سرکوب هرگونه تهدید علیه نازی‌ها تبدیل شد و برخی از وظایف آن به اس‌اس واگذار شد. با انتقال ستاد اس‌آ به برلین، هیتلر کنترل بیشتری بر این سازمان پیدا کرد. این وقایع نشان‌دهنده شدت و بی‌رحمی ترور نازی‌ها و تأثیر آن بر ایجاد جو ترس و وحشت در جامعه بود.

منبع این نوشته:

Mark Cartwright.(2024).Night of the Long Knives.worldhistory.https://www.worldhistory.org/Night_of_the_Long_Knives/#google_vignette

روانشناسی که مسیر تاریخ را عوض کرد

در روز ۱۴ اکتبر ۱۹۱۸ در شهر ایپر فنلاند یک سرجوخه ۲۸ ساله در نبرد میان نیروهای انگلیسی و آلمانی توسط گاز خردل نابینا شد و به بیمارستانی در پومرانی انتقال یافت.در بیمارستان اکثر بیماران از روند درمان تمارض می کردند تا به جبهه های جنگ باز نگردند اما سرجوخه شوق بازگشت به جبهه جنگ را داشت.

دکتر ادموند فورستر

صورتش در اثر ناشی از استشمام گاز خردل تاول زده بود و پزشکان به وی گفتند که آب مروارید لایه سفیدی در جلوی چشمانش ایجاد کرده بود که قابل خراشیدن تراشیدن نبود،تقریبا تمامی پزشکان اتفاق نظر داشتند که وی نابینا خواهد شد.

اما یک روانپزشک سعی کرد به وی القا کند که عده با استفاده از قدرت اراده و نیروی درونی می تواند بر زخم های جسمی اش غلبه کند،روانشناس به دروغ به او گفت که بیمار وی جسمی است اما در اصل بیماری وی هیستریک بود. و وی نابینا خواهد شد مگر آنکه معجزه ای رخ بدهد .ذهن توان غلبه بر جسم را داردفدرت اراده خیلی کارها را می کند اما کمتر کسی است که با قدرت اراده بر ضعف های جسمی اش غلبه کند سرجوخه آیا تو هم جزو همین افرادی؟می توانی بینایی ات را دوباره به دست بیاوری؟انسان های عادی نابینا می مانند اما انسان های خراق العاده کاری می کنند که باز هم ببینند.آیا با نیرو درونی ات می توانی ناممکن را ممکن کنی؟

ترفند روانپزشک کارساز بود و سرجوخه پس از یک هفته توانست بر بیماری عصبی اش اش غلبه کند و بینایی اش را بازیابد.نام این روان شناس ادموند فورستر بود که توانسته بود با نجات بینایی آدولف هیتلر مسیر تاریخ را عوض کند.در صورتی که تلاش این روانشناس به موفقیت نمی رسید چه بسا آدولف هیتلر نابینا یک روز به فاصله چند سال در کنج عزلت و تنهایی در یکی از خیابان های آلمان جان می داد ولی جان میلیون ها انسان دیگر گرفته نمی شد.

بیماری که هیتلر به آن دچار شده بود ضعف اعصاب پیشگام نام داشت که ناشی از خستگی مزمن است،و در آن زمان حتی استاد فورستر نیز از روش شوک الکتریکی برای درمان آن استفاده می کرد که گاها منجر به کشته شدن بیماران می شد،اما فورستر ترجیه داد برای درمان از نیروی درونی بیماران استفاده کند.

آدولف هیتلر به دلیل جثه کوچک خود از خدمت در ارتش اتریش باز مانده بود،جذب ارتش آلمان شده بود،بلا فاصله پس از مرخص شدن هیتلر از بیمارستان جنگ جهانی اول به اتمام رسید،هیتلر بر این اعتقاد بود که رهبران آلمان به دلیل اتمام جنگ به ملت خود خیانت کرده اند.


تعدادی از منابع این نوشته

آلمان نازی مایکل لینچ /ترجمه بابک محقق

Adolf Hitler wounded in British gas attack